-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از لعل و گهر گرچه گرانسنگ شود آب حیف است که آیینه نیرنگ شود آب
2 در دیده روشن گهران رنگ ندارد هر چند ز گلزار به صد رنگ شود آب
3 تیغ تو شد از کشتن عشاق رگ لعل در کان بدخشان می گلرنگ شود آب
4 چون در دل شیرین نکند کار، چه حاصل کز ناله فرهاد دل سنگ شود آب
5 شد سلسله جنبان جنون سنگ ملامت در سینه کهسار به آهنگ شود آب
6 از صحبت تن گوهر دل مهره گل شد با سنگ چو آمیخته شد، سنگ شود آب
7 زینسان که کند آب، دل راهروان را در بادیه عشق چرا تنگ شود آب
8 از جلوه مستانه آن سرو گل اندام صائب چه عجب گر می گلرنگ شود آب؟