آرد به وجد سوختگان را از صائب تبریزی غزل 6401

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

آرد به وجد سوختگان را نوای من

1 آرد به وجد سوختگان را نوای من مردافکن است باده مردآزمای من

2 دلهای خامسوز چه داند که چون کباب خون می چکد ز ناله دردآشنای من

3 در هر دلی که نیست در او کوه درد و غم صورت پذیر نیست که پیچید صدای من

4 سیلی که پشت پای زند هر دو کون را خونابه ای است از دل بی مدعای من

5 از گنج نامه پی به سر گنج می برند پیداست دلشکستگی از بوریای من

6 چون صبحدم فروغ من از نور راستی است چشم ستاره محو شود در صفای من

7 چشم دلم به خرمن دونان نمی پرد بر کهکشان بود نظر کهربای من

8 صائب همان زمان جگرم ریش می شود خاری اگر شکسته شود زیر پای من

عکس نوشته
کامنت
comment