1 عشق صیادی است گردون حلقه فتراک او هر دو عالم در رکاب توسن چالاک او
2 تا که را از خاک برگیرد، که را در خون کشد ناوک مشکل پسند غمزه بی باک او
3 کشته پیکان او را شستشو در کار نیست می تراود چشمه کوثر ز شست پاک او
4 کیست در روی زمین با او تواند دست کوفت؟ کآسمان با این زبردستی بود در خاک او
5 جوهر غیرت بر او ختم است از صاحبدلان می گریزد برق عالمسوز از خاشاک او
6 چون پر پروانه سوزد پرده افلاک را چون برافروزد ز می رخسار آتشناک او
7 صائب از نخجیرگاه او به ناکامی بساز نیست هر صید زبون شایسته فتراک او
دیدگاهها **