صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

فغان که هستی من در ورق از صائب تبریزی غزل 1838

غزل 1838 ام از 9863 غزلیات

فغان که هستی من در ورق شماری رفت

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 فغان که هستی من در ورق شماری رفت حیات من چو قلم در سیاه کاری رفت

2 به خون دل، ورقی چند را سیه کردم چو لاله زندگیم در سیاه کاری رفت

3 نکرده غنچه امید من دهن را باز سبک ز گلشن من باد نوبهاری رفت

4 زمین پاک غریبی عزیز کرده مرا اگر چه یوسف من از وطن به خواری رفت

5 نشد چو سون ازین خرقه سر برون آرم تمام رشته عمرم به پینه کاری رفت

6 اگر چه نقش مساعد نشد، به این شادم که نقد زندگی من به خوش قماری رفت

7 قلم ز دست بیفکن که روز رستاخیز برون ز آتش نتوان به نی سواری رفت

8 نمی شود نکند آرمیده اش صائب سبکروی که حیاتش به بیقراری رفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر فغان که هستی من در ورق شماری رفت

شاعر شعر فغان که هستی من در ورق شماری رفت چه کسی است ؟

شاعر شعر فغان که هستی من در ورق شماری رفت صائب تبریزی می باشد.

شعر فغان که هستی من در ورق شماری رفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر فغان که هستی من در ورق شماری رفت چیست ؟

قالب شعر فغان که هستی من در ورق شماری رفت غزل است

مضمون اصلی شعر فغان که هستی من در ورق شماری رفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.