-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز آن لبهای میگون دل راچاره دیگر نمی چسبد کباب من به آتشپاره دیگر
2 به تسلیم از محیط بیکران جان می توان بردن بجز بیچارگی عاشق ندارد چاره دیگر
3 به یک دیدن سرآمد عمر من چون چشم قربانی خوشا چشمی که دارد فرصت نظاره دیگر
4 اگر از اهل قرآن نیستی باری خمش منشین که دندان بهر ذکر حق بود سی پاره دیگر
5 مراازوادی سر گشتگی دل چون برون آرد؟ چسان رهبر شود آواره را آواره دیگر
6 ربودن همچو موران دانه تاچند از دهان هم؟ چه جویی روزی خودراز روزی خواره دیگر؟
7 مباش از بیکسی غمگین چون گوهر یتیم افتد کند آماده بحر ازهر صدف گهواره دیگر
8 زخامی بر نمی آرد مرا دوزخ، مگر صائب دهم هر پاره دل را به آتشپاره دیگر
9 چنان ازداغ روشن شد دل صد پاره ام صائب که از هر پاره دارم درنظر مه پاره دیگر