- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بغیر خط که ز رخسار یار برخیزد که دیده است ز آتش غبار برخیزد؟
2 چنین که من شده ام پا شکسته، هیهات است که گرد من ز ره انتظار برخیزد
3 اگر به سبزه خوابیده بگذری چون آب به پیش پای تو بی اختیار برخیزد
4 فتد ز سیلی باد خزان به خاک چو برگ ز خاک هرچه به فصل بهار برخیزد
5 چنین که گرد حوادث ز هم نمی گسلد چسان ز آینه دل غبار برخیزد؟
6 مرا ز خواب گران قد خم برانگیزد ز زیر تیغ اگر کوهسار برخیزد
7 مدار دست ز دامان بیخودی صائب که هرکه مست فتد هوشیار برخیزد