-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 به هر که می نگرم زیر چرخ دلگیرست که میهمان لئیم از حیات خود سیرست
2 گهر ز گرد یتیمی تمام می گردد مس و جود مرا درد باده اکسیرست
3 پیاله چشم و چراغ است شیر گیران را به چشم بیجگران گر چه دیده شیرست
4 کنار کشت مده موسم بهار از دست که موج سبزه به پای نشاط زنجیرست
5 مباش سرکش و مغرور و بی ادب که هدف همیشه از رگ گردن نشانه تیرست
6 ز پیچ و تاب ندارد گزیر روشندل ز موج خویشتن آب روان به زنجیرست
7 چه سود جوهر ذاتی چو کارفرما نیست؟ که بی کش، دم شمشیر پشت شمشیرست
8 ز خضر وحشت سیلاب می کنم صائب خرابی دل مغرور من ز تعمیرست