هر کف خاک ز احسان تو جانی از صائب تبریزی غزل 3320

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

هر کف خاک ز احسان تو جانی دارد

1 هر کف خاک ز احسان تو جانی دارد هر حبابی ز محیط تو جهانی دارد

2 هیچ قفلی به کلید دگری وا نشود هر زبان گوشی و هر گوش زبانی دارد

3 خبر دوری راه از دگران می شنود هر که چون بیخبری تخت روانی دارد

4 جگر ماست ولی نعمت هر جا داغی است لاله از سفره ما سوخته نانی دارد

5 می تواند کسی از خار مغیلان گل چید که ز هر آبله چشم نگرانی دارد

6 چشم بر روی مه عید گشاید هر شام هر که از خوان قناعت لب نانی دارد

7 رخنه ملک محال است نگیرند شهان می رسد رزق به هرکس که دهانی دارد

8 چرخ دل زنده ز همصحبتی خورشیدست پیر هرگز نشود هرکه جوانی دارد

9 صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر