- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوختم بس که به دنبال تمنا رفتم مردم از بس که پی آتش سودا رفتم
2 منم آن سیل که صد بار شدم زیر و زبر تا از این وادی خونخوار به دریا رفتم
3 سرمه گردید نفس در جگر سوخته ام تا به کنه دل خود همچو سویدا رفتم
4 می زدم جوش طرب در دل خم چون می ناب به چه تقصیر به پیمانه و مینا رفتم؟
5 عرق سعی به مقصود رسانید مرا بر بساط گهر از آبله پا رفتم
6 این زمان راه به پای دگران می سپرم من که صد بادیه را سلسله بر پا رفتم
7 (جلوه گل نزند راه تماشای مرا من که از کار ز حسن چمن آرا رفتم)
8 (درد عشق است خداداد، و گر نه صد بار من بیچاره به دریوزه دلها رفتم)