-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 زمین ز سایه ابر بهار گلپوش است ز جوش لاله و گل خون خاک در جوش است
2 نسیم لطف بهار از شمار بیرون است فغان که غنچه این باغ، تنگ آغوش است
3 ازان جهان حلاوت همین خبر دارم که رخنه دل هر مور، چشمه نوش است
4 فریب عجز مخور از ضعیف نالی خصم که مرگ رهرو غافل ز چاه خس پوش است
5 دهان مار شد از حرف تلخ، گوش مرا خوشا کسی که درین بزم پنبه در گوش است
6 به چشم سلسله زلف آب می گردد چه روشنی است که با صبح آن بناگوش است
7 فروغ گوهر بینش گرفته است غبار تمیز مردم این روزگار در گوش است
8 در آن مقام که من قطره می زنم صائب غبار هستی کونین، گرد پاپوش است