خط غبار گرد رخ یار آمده از صائب تبریزی غزل 6616

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

خط غبار گرد رخ یار آمده

1 خط غبار گرد رخ یار آمده خورشید حسن بر سر دیوار آمده

2 از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟ یا فوج طوطیی به شکرزار آمده

3 خالی کند خزینه عزیزان مصر را این یوسفی که بر سر بازار آمده

4 رنگ حیا ز چهره گلها پریده است تا عندلیب مست به گلزار آمده

5 امروز نیست در سر عشاق مغز هوش در کوی او سر که به دیوار آمده؟

6 زندان شده است خانه به طفلان، مگر ز دشت دیوانه ای به کوچه و بازار آمده؟

7 سر می رود به باد ز افشای راز عشق منصور زین سبب به سردار آمده

8 خفاش را ز دیدن خورشید بهره نیست ورنه ز ذره ذره پدیدار آمده

9 آسان بود شکستن سد سکندرش هر کس برون ز پرده پندار آمده

10 خلق خوش است جوشن داود بیدلان بی زخم، گل برون ز خس و خار آمده

11 رزقش ز آسمان و زمین است دود و گرد تا جان برون ز عالم انوار آمده

12 دارد خبر ز راحت جان از وداع جسم بیرون کسی که از ته دیوار آمده

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر