-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط غبار گرد رخ یار آمده خورشید حسن بر سر دیوار آمده
2 از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟ یا فوج طوطیی به شکرزار آمده
3 خالی کند خزینه عزیزان مصر را این یوسفی که بر سر بازار آمده
4 رنگ حیا ز چهره گلها پریده است تا عندلیب مست به گلزار آمده
5 امروز نیست در سر عشاق مغز هوش در کوی او سر که به دیوار آمده؟
6 زندان شده است خانه به طفلان، مگر ز دشت دیوانه ای به کوچه و بازار آمده؟
7 سر می رود به باد ز افشای راز عشق منصور زین سبب به سردار آمده
8 خفاش را ز دیدن خورشید بهره نیست ورنه ز ذره ذره پدیدار آمده
9 آسان بود شکستن سد سکندرش هر کس برون ز پرده پندار آمده
10 خلق خوش است جوشن داود بیدلان بی زخم، گل برون ز خس و خار آمده
11 رزقش ز آسمان و زمین است دود و گرد تا جان برون ز عالم انوار آمده
12 دارد خبر ز راحت جان از وداع جسم بیرون کسی که از ته دیوار آمده