- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مکن تعجب اگر شد چراغ ما روشن چراغ زنده دلان را کند خدا روشن
2 ملایمت ز طمع پیشگان به آن ماند که شمع موم به منزل کند گدا روشن
3 همیشه بخت سیه روز در میانم داشت مرا چو شمع نگردید پیش پا روشن
4 اگر چه هست کدورت میان چشم و غبار شد از غبار خط او سواد ما روشن
5 به غور معنی نازک رسند صافدلان هلال چهره نماید چو شد هوا روشن
6 امید هست که چشم بصارت صائب شود ز خاک در شاه اولیا روشن