- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب به نیسان نگشاید صدف دیده من لنگر بحر بود گوهر سنجیده من
2 از پر کاه جهان همت من مستغنی است التجا پیش خسیسان نبرد دیده من
3 دل آزاد من و گرد علایق، هیهات خار خون می خورد از دامن برچیده من
4 برق با سوخته خرمن چه تواند کردن؟ غم عالم چه کند با دل غم دیده من؟
5 نسبت من به غزالان سبکسیر خطاست نرسد سیل به گرد دل رم دیده من
6 مژده وقت است که چون مور برآرد پروبال بس که از شوق تو پرواز کند دیده من
7 به نسیمی ز هم اوراق دلم می ریزد به تأمل گذر از نخل خزان دیده من
8 بر سر حرف میارید دل تنگ مرا مگشایید سر نامه پیچیده من
9 خواب سنگین من از آب گرانتر گردید زنگ آیینه بود سبزه خوابیده من
10 می کند جلوه پیراهن یوسف صائب پیش صاحب نظران دیده پوشیده من