ندارد جوهر افشای غم، از صائب تبریزی غزل 6238

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ندارد جوهر افشای غم، تیغ زبان من

1 ندارد جوهر افشای غم، تیغ زبان من نمک بر چشم سوزن می زند زخم نهان من

2 دل صیاد می لرزد به دام از دانه اشکم خطر دارد قفس از ناله آتش زبان من

3 ز عشق بی زوالی در خود آن گرمی گمان دارم که مغز صد هما را سرمه سازد استخوان من

4 به چشم انتظارم گل فتاد از اشک یعقوبی نمی آید ز مصر نیک بختی کاروان من

5 دو صد ابر بهاری در رکابش خوشه چین باشد به صحرا چون خرامد گریه آتش عنان من

6 ز زور طبع معنی آفرین صائب طمع دارم که از طاق بلند عرش آویزد کمان من

عکس نوشته
کامنت
comment