- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ندارد جوهر افشای غم، تیغ زبان من نمک بر چشم سوزن می زند زخم نهان من
2 دل صیاد می لرزد به دام از دانه اشکم خطر دارد قفس از ناله آتش زبان من
3 ز عشق بی زوالی در خود آن گرمی گمان دارم که مغز صد هما را سرمه سازد استخوان من
4 به چشم انتظارم گل فتاد از اشک یعقوبی نمی آید ز مصر نیک بختی کاروان من
5 دو صد ابر بهاری در رکابش خوشه چین باشد به صحرا چون خرامد گریه آتش عنان من
6 ز زور طبع معنی آفرین صائب طمع دارم که از طاق بلند عرش آویزد کمان من