- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ندارد سرو این گلزار تاب شیون ای قمری بنه از سرمه طوق خامشی بر گردن ای قمری
2 ترا سرحلقه عشاق اگر خوانند جا دارد که دایم بر فراز سرو داری مسکن ای قمری
3 تعجب دارم از طوق گلوی نغمه پردازت که از یک حلقه زنجیر خیزد شیون ای قمری
4 لگد بر بخت سبز خود مزن از من سخن بشنو پر پرواز را گر می توانی بشکن ای قمری
5 نسیم بی ادب را می نهادم بند بر گردن سر این طوق اگر می بود در دست من ای قمری
6 به امید رهایی با تو حال خویش می گفتم تو هم یک حلقه افزودی به زنجیر من ای قمری
7 چرا زنگ کدورت از تو دارد سرو در خاطر؟ ز خاکستر اگر آیینه گردد روشن ای قمری
8 نداند سرو موزون از کدامین رخنه بگریزد چو گردد کلک صائب جلوه گر در گلشن ای قمری