ندارد سرو این گلزار تاب از صائب تبریزی غزل 6762

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ندارد سرو این گلزار تاب شیون ای قمری

1 ندارد سرو این گلزار تاب شیون ای قمری بنه از سرمه طوق خامشی بر گردن ای قمری

2 ترا سرحلقه عشاق اگر خوانند جا دارد که دایم بر فراز سرو داری مسکن ای قمری

3 تعجب دارم از طوق گلوی نغمه پردازت که از یک حلقه زنجیر خیزد شیون ای قمری

4 لگد بر بخت سبز خود مزن از من سخن بشنو پر پرواز را گر می توانی بشکن ای قمری

5 نسیم بی ادب را می نهادم بند بر گردن سر این طوق اگر می بود در دست من ای قمری

6 به امید رهایی با تو حال خویش می گفتم تو هم یک حلقه افزودی به زنجیر من ای قمری

7 چرا زنگ کدورت از تو دارد سرو در خاطر؟ ز خاکستر اگر آیینه گردد روشن ای قمری

8 نداند سرو موزون از کدامین رخنه بگریزد چو گردد کلک صائب جلوه گر در گلشن ای قمری

عکس نوشته
کامنت
comment