ترا که گفت وطن زیر چراغ از صائب تبریزی غزل 6337

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ترا که گفت وطن زیر چراغ اخضر کن؟

1 ترا که گفت وطن زیر چراغ اخضر کن؟ درین محیط پر از خون چو نوح لنگر کن

2 نه ای عزیزتر از آفتاب عالمتاب ز سنگ بالش و از خاک تیره بستر کن

3 به همت از سر گردون کلاه اوج ربای سری چو شعله برون زین بلندمجمر کن

4 ز حرف سرد صبا روی را مکش درهم ز کینه صاف دل خود چو آب گوهر کن

5 ز عمر خضر اثر خیر پایدارترست ز آب صلح به آیینه چون سکندر کن

6 حدیث تلخ ز بادام اگر نمی شنوی به بند خانه نی صبر همچو شکر کن

7 سزای توست حباب آستین فشانی موج ترا که گفت سر از بحر بیکران برکن؟

8 مکن به عارض گل شوخ چشمی ای شبنم حذر ز تیغ جهانسوز مهر انور کن

9 ز خاک دشت ختن را به نکهتی بردار دماغ سوخته مشک را معنبر کن

10 زبان شعله به تشریف عشق کوتاه است قیاس این سخن از آذر و سمندر کن

11 درین غزل نظر از خواجه یافتی صائب به روح حافظ شیراز می به ساغر کن

عکس نوشته
کامنت
comment