- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روز روشن را شب تارست پنهان در لباس چهره گلرنگ دارد خط ریحان در لباس
2 ماتم و سور جهان با یکدگر آمیخته است خنده ها چون برق دارد ابر گریان در لباس
3 ریزش بی پرده آب روی سایل می برد زان کند دریا به دست ابر، احسان در لباس
4 شرم همت یادگیر از یوسف مصری که داد نور بینش را به چشم پیر کنعان در لباس
5 تا نگردد عیش شیرینش ز چشم شور تلخ از سر پر مغز گردد پسته خندان در لباس
6 از خود آرایی دل روشن نگردد شادمان شمع از فانوس رنگین است گریان در لباس
7 گر به ظاهر شمع در فانوس رفت از راه رحم می زند بر آتش پروانه دامان در لباس
8 راز عشق از پرده پوشی می شود رسوا که هست با وجود نافه، بوی مشک عریان در لباس
9 تار و پود حله فردوش گردد موج اشک چشم گریان راست تشریفات الوان در لباس
10 گر به ظاهر کلک صائب تیره روز افتاده است صبحها پوشیده دارد این شبستان در لباس