1 گریه ابری است که از دامن دل می خیزد آه گردی است که از رفتن دل می خیزد
2 دم جان بخش به هر تیره درونی ندهند این نسیمی است که از گلشن دل می خیزد
3 زاهد خشک کجا، نغمه توحید کجا؟ این نوا از شجر ایمن دل می خیزد
4 در حریم دل اگر ماهرخی مهمان نیست این چه نورست که از روزن دل می خیزد؟
5 هر حجابی که به علم نظر از پیش نخاست به دو پیمانه می روشن دل می خیزد
6 عشق درمان گرانجانی ما خواهد کرد آخر این کوه غم از دامن دل می خیزد
7 چشم بد دور ازان سلسله زلف دراز که ز هر حلقه او شیون دل می خیزد
8 منع صائب نتوان کرد ز فریاد و فغان کاین نوایی است که از رفتن دل می خیزد
دیدگاهها **