- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجروی بال و پر سیرست بد کردار را راستی سنگ دل رفتار باشد مار را
2 کاش بند حیرتی بر دست گلچین می گذاشت آن که می بندد به روی من در گلزار را
3 هر سری دارد درین بازار سودای دگر هر کسی بندد به آیین دگر دستار را
4 می کند از طوق قمری دام ها در خاک، سرو تا به دام آرد مگر آن سرو خوش رفتار را
5 رشته ها همتاب چون شد، زود می گردد یکی با میان اوست پیوند دگر زنار را
6 این سر زلف پریشانی که دارد بوی گل می کند ناسور، زخم رخنه دیوار را
7 یا خط عنبرفشان، یا زلف مشکین می شود پای رفتن نیست دود آتش رخسار را
8 از فروغ گوهر خود، زود صائب راز عشق می گذارد نعل در آتش لب اظهار را