چسان در بر کشم گستاخ چون از صائب تبریزی غزل 4943

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

چسان در بر کشم گستاخ چون پیراهن اندامش؟

1 چسان در بر کشم گستاخ چون پیراهن اندامش؟ که رنگ ازبوسه خورشید می بازد لب بامش

2 چه آگاهی ز حال ما خمار آلودگان دارد؟ می آشامی که خالی برنمی گردد زلب جامش

3 نهالی راکز او امید من چشم ثمر دارد زبان مار می سازد نگه را، تلخ بادامش

4 تمنای رهایی دارم از زلف گرهگیری که از دلبستگی باد صبا شد عقده دامش

5 چه گویم شکر این نعمت که آن بدخو نمی داند که من از بوسه و پیغام خرسندم به دشنامش

6 کیم من تانگردم خاک راه انتظار او؟ که برآتش نشاند پختگان راوعده خامش

7 که دارد یادصائب این چنین آیینه رخساری؟ که پیراهن شود بال پری ازلطف اندامش

عکس نوشته
کامنت
comment