غنچه از باده نگردد گل از صائب تبریزی غزل 6284

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

غنچه از باده نگردد گل خمیازه من

1 غنچه از باده نگردد گل خمیازه من چشم مخمور بود رشته شیرازه من

2 نه ز زهدست اگر لب نگذارم به شراب ساغری نیست درین بزم به اندازه من

3 از کواکب نشود دفع خمارم چون صبح رطل خورشید کند چاره خمیازه من

4 چون شود گرم سفر کلک سخن پردازم نرسد برق سبکسیر به جمازه من

5 سخنانی که ازان تازه شدی جان کهن گشت تقویم کهن از سخن تازه من

6 گر چه ز آهستگی آواز مرا کس نشنید گوش تا گوش جهان پر شد از آوازه من

7 نامه را گر چمن خلد کند نیست عجب سبز شد خامه خشک از سخن تازه من

8 شود از بی خبری جمع حواسم صائب خط پیمانه بود رشته شیرازه من

عکس نوشته
کامنت
comment