صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

چون نیست پای آن که ز عالم از صائب تبریزی غزل 5818

غزل 5818 ام از 9863 غزلیات

چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم

1 چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم دستی به دل گذارم و دستی به سر زنم

2 گر می زنم به هم کف افسوس دور نیست بال و پرس نمانده که بر یکدگر زنم

3 اکنون که تیغ من سپر و تیر شد کمان دستی مگر به ترکش آه سحر زنم

4 ای سرو خوش خرام ز پیش نظر مرا چندان مرو که دامن جان بر کم زنم

5 از گریه شمرده من شد جهان خراب ای وای اگر به آبله ها نیشتر زنم

6 در زیر چرخ سعی به جایی نمی رسد در تنگنای بیضه چه بیهوده پر زنم؟

7 از چشم بد چکیده الماس می شود از گریه مشت آبی اگر بر جگر زنم

8 هر چند طوطیم، علف تیغ می شوم از هر کجا چو سبزه بیگانه سر زنم

9 صائب هزار نیش ز هر خار می خورم در راه عشق گامی اگر بیخبر زنم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم

شاعر شعر چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم چه کسی است ؟

شاعر شعر چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم صائب تبریزی می باشد.

شعر چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم چیست ؟

قالب شعر چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم غزل است

مضمون اصلی شعر چون نیست پای آن که ز عالم بدر زنم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر