- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد ز زنجیر فزون شور جنون مجنون را موج بال و پر رفتار شود جیحون را
2 گل ابری چه قدر آب ز دریا گیرد؟ نکند دیده سبکبار دل پر خون را
3 گوشه عافیتی صافدلان را کافی است خم خالی است بس از میکده افلاطون را
4 سرو را باری اگر هست، همین بار دل است برگ عیش از کف افسوس بود موزون را
5 تشنه را موج ز کوثر نکند رو گردان عاشق از خط نکند ترک، لب میگون را
6 ناگواری ز بخیلان نبرد بیرون مرگ تا قیامت نکند هضم، زمین قارون را
7 باده من بود از خون دل خود صائب سنگ اطفال بود نقل، من مجنون را