صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

بیش شد از چوب گل سودا من از صائب تبریزی غزل 226

غزل 226 ام از 9863 غزلیات

بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را

1 بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را شعله ور سازد خس و خاشاک، آتشخانه را

2 می کند روشن نظر بستن دل فرزانه را چشم روزن می کند تاریک این غمخانه را

3 نیست پروای دل ویران من جانانه را گنج هیهات است آبادان کند ویرانه را

4 پنجه مشکل گشایان را نمی پیچد اجل خشکی دست از گشایش نیست مانع شانه را

5 مستی بلبل ز شاخ گل نمی دارد خمار نشأه بیش از باده باشد جلوه مستانه را

6 داغ دل ها را ز چشم بد سپرداری کند نیل چشم زخم باشد جغد، این ویرانه را

7 چون نجوشد دل به درد و داغ ناکامی، که شد سوختن بال و پر نشو و نما این دانه را

8 درد سر بسیار دارد قیل و قال باطلان لازم افتاده است صندل زین سبب بتخانه را

9 خواب چون افتاد سنگین، حاجت پا سنگ نیست می کند کوتاه صبح نوبهار افسانه را

10 عاشقان را سردی معشوق بر دل بار نیست شمع کافوری کند سرگرم تر پروانه را

11 در سوادشهر، سودا همچو خون مرده است دامن صحراست باغ دلگشا دیوانه را

12 تا سرم گرم از شراب عشق چون مجنون شده است ناله نی می شمارم نعره شیرانه را

13 سنگ می بارد ز وحشت از در و دیوار شهر دامن صحرا بود دارالامان دیوانه را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را

شاعر شعر بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را چه کسی است ؟

شاعر شعر بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را صائب تبریزی می باشد.

شعر بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را چیست ؟

قالب شعر بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را غزل است

مضمون اصلی شعر بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر