- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می شود تعجیل عمر از غفلت سرشار بیش سیل را سازد گرانسنگی سبکرفتار بیش
2 هست ناهمواری از آفت حصار عافیت تخته مشق حوادث می شود همواربیش
3 تن به سختی ده اگر از اهل ایمانی، که هست سبحه را در دل گره از رشته زنار بیش
4 تیرگی دارد درست آیینه رادرزنگبار می کشد روشندل از چرخ کبود آزار بیش
5 بد گهر رامستی دولت سیه دلتر کند تیغ چون سیراب گردد می شود خونخوار بیش
6 تاکند ابر بهاران دامنت راپر گهر چون صدف مگشای در سالی دهن یک باربیش
7 رتبه ریزش بود بالاتر از اندوختن در خزان فیض از بهاران است درگلزار بیش
8 تنگدستی نفس رامانع شوداز کجروی میشود از وسعت ره پیچ و تاب مار بیش
9 سرو را دارد بهار بی خزان درپیچ وتاب برگ بر آزادگان باشد گران ازبار بیش
10 تازه گردد داغ آب از جلوه موج سراب تشنه می گردد ز کوثر تشنه دیدار بیش
11 از شکایت می شود گر دیگران را دل تهی می شود درد دل من صائب ازاظهار بیش