به داغی عشق کار مردم دیوانه از صائب تبریزی غزل 3014

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

به داغی عشق کار مردم دیوانه می‌سازد

1 به داغی عشق کار مردم دیوانه می‌سازد خوش آن ساقی که کار بحر از پیمانه می‌سازد

2 زبان برق عالم‌سوز کوتاه است از ان خرمن که از بهر دهان مور قفل از دانه می‌سازد

3 ز همکاری بلایی نیست بدتر اهل غیرت را جنون بر هرکه زور آرد مرا دیوانه می‌سازد

4 چنین گر رخنه در جان می‌کند زلف سبک‌دستش به اندک فرصتی از استخوانم شانه می‌سازد

5 درین بستان‌سرا هر لاله و گل را که می‌بینم به انداز لب میگون او پیمانه می‌سازد

6 نشاط عید نتواند گشودن عقده دل را کلید ماه نو را قفل ما دندانه می‌سازد

7 درین طوفان که موج از دیر جنبیدن خطر دارد حباب ساده‌دل بر روی دریا خانه می‌سازد

8 می گلرنگ بی‌جا آبروی خویش می‌ریزد گل روی تو کی با شبنم بیگانه می‌سازد؟

9 سر دیوانگی داری درین محفل اگر صائب به یک سیلی فلک دیوانه را فرزانه می‌سازد

عکس نوشته
کامنت
comment