صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

شد جدا از زخم من آن خنجر از صائب تبریزی غزل 4759

غزل 4759 ام از 9863 غزلیات

شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز

1 شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز چون بماند ازروانی، زود گردد آب سبز

2 آب بی یاران مخور کز خجلت تنها خوری خضر نتواند شدن درحلقه احباب سبز

3 گوشوار از شرم آن صبح بنا گوش آب شد شمع نتواند شد از خجلت درین مهتاب سبز

4 نیست امید رهایی زین سپهر آبگون کشتی ما می شود آخر درین گرداب سبز

5 شست از دل آرزوی عمر جاویدان مرا تاشد از استادگی درجوی خضر این آب سبز

6 هر قدر کز دیده افشاندم سرشک لاله گون تخم مهر من نشد در سینه احباب سبز

7 پیش او طاعت ندارد آبرویی، ورنه شد از سرشکم دانه تسبیح در محراب سبز

8 ازدم سرد خزان صائب نگردد زرد رو بخت هر کس شد چو مینا از شراب ناب سبز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز

شاعر شعر شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز چه کسی است ؟

شاعر شعر شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز صائب تبریزی می باشد.

شعر شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز چیست ؟

قالب شعر شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز غزل است

مضمون اصلی شعر شد جدا از زخم من آن خنجر سیراب سبز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر