1 گر چه از طول امل پا به سلاسل داریم همچنان چشم امید از کشش دل داریم
2 پای ما بر سر گنج و ز پریشان نظری چشم بر کاسه دریوزه سایل داریم
3 نیست چون ریگ روان در دل ما فکرمقام ما ز آهسته روی راحت منزل داریم
4 به چه جرأت نفس تند برآریم از دل ما که آیینه روی تو مقابل داریم
5 به فرو رفتن ازین بحر توان شد به کنار ما ز کوته نظری چشم به ساحل داریم
6 می زند موج پریزاد ز حق عالم و ما دیو در شیشه ز اندیشه باطل داریم
7 زان همه تخم امیدی که فشاندیم به خاک کف افسوسی ازین مزرعه حاصل داریم
8 چون صدف لب چه گشاییم به نیسان صائب ما که گنج گهر از آبله دل داریم
دیدگاهها **