- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر چه خاک کند کشته از نظر پنهان ز کشتگان تو شد خاک سر به سر پنهان
2 ز لفظ، معنی نازک برهنه تر گردد کجا به زلف شود موی آن کمر پنهان؟
3 همیشه محو پریخانه سلیمان است سری که شد ز خیال تو زیر پر پنهان
4 چنان که چشمه ز سنبل نهان شود، شده است ز خوابهای پریشان مرا نظر پنهان
5 چو در نقاب رود حسن، ناامید مباش که در شکوفه بود میوه های تر پنهان
6 مرا ز دیدن پنهان یار ظاهر شد که کرده در دل او ناله ام اثر پنهان
7 گسستن است چو آخر مآل پیوستن چه سود ازین که شود رشته در گهر پنهان؟
8 ز خانه چون مه شبگرد من برون آید ز هاله ماه شود در ته سپر پنهان
9 مرا به قاصد و پیغام و نامه حاجت نیست که از دلش به دلم می رسد خبر پنهان
10 ز خنده کردن رسوای غنچه شد معلوم که زیر پوست نماند نشاط زر پنهان
11 اگر رسم به زمین بوس بیخودی چه عجب که عمرهاست ز خود می کنم سفر پنهان
12 ز حرص، بال و پر جستجو برون آرد اگر چه مور شود در دل شکر پنهان
13 ز چرب نرمی گردون فریب لطف مخور که هست در دل این موم نیشتر پنهان
14 ز بوی سوختگی در میان بازارم اگر شوم به دل سنگ چون شرر پنهان
15 ز چشم شور شود تلخ زندگی صائب صدف ز بحر ازان می کند گهر پنهان