- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگرچه لاله من ریشه در خاک چمن دارد زوحشت برگ برگم داغ غربت در وطن دارد
2 به شمعی می برم غیرت درین هنگامه کثرت که از فانوس با خود خلوتی در انجمن دارد
3 صدف را می توان سرحلقه دریادلان گفتن که با چندین گهر مهر خموشی بر دهن دارد
4 مکرر می کند یک حرف را صدبار چون طوطی سخنسازی که با آهن دلان روی سخن دارد
5 ز آب زندگانی خضر را لب تشنه می آرد چه آب دلفریب است این که آن چاه ذقن دارد
6 حباب از بی دهانی می کشد خمیازه حسرت زگوهر دانه یابد چون صدف هر کس دهن دارد
7 چو از سیماب شبنم نیست خالی گوش گل صائب چه حاصل زین که بلبل پیش گل راه سخن دارد؟