- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر چه رنگ آن گل می برد از کار گلچین را همان از شوخی بو می کند بیدار گلچین را
2 به روی غیر می خندد نگار من، نمی داند که رغبت می فزاید از گل بی خار گلچین را
3 هوس را در حریم حسن رو دادن به آن ماند که خار از دست بیرون آورد گلزار گلچین را
4 مرا از روی شرم آلود او روشن شد این معنی که خواهد دید آن گل پشت سر بسیار گلچین را
5 ز قرب بوالهوس در آتشم، با آن که می دانم که خواهد سوختن آن آتشین رخسار گلچین را
6 جگر را در ذوق داغش کرد گرم عشقبازی ها به گلشن می دواند گرمی بازار گلچین را
7 ز قرب بوالهوس صد خار دارم در جگر صائب چسان بلبل تواند دید در گلزار گلچین را؟