گر چه زیر تیغ لنگردار از صائب تبریزی غزل 5340

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

گر چه زیر تیغ لنگردار مسکن داشتم

1 گر چه زیر تیغ لنگردار مسکن داشتم پای چون کوه از گرانسنگی به دامن داشتم

2 نیل چشم زخم شد سودای مجنون مرا جای هر سنگی که از اطفال بر تن داشتم

3 ذوق دلتنگی گریبانگیر شد چون غنچه ام ورنه برگ عیش چون گل من به دامن داشتم

4 کاسه دریوزه از روزن نبردم پیش ماه خانه خود را ز برق آه روشن داشتم

5 بیخبر نگذشتم از پایی که زخم خار داشت چشم در دنبال دایم همچو سوزن داشتم

6 تا چو ماهی بر کنار افتادم از بحر عدم داغ حسرت گشت هر فلسی که بر تن داشتم

7 قامت خم برنیاورد از گرانخوابی مرا پشت خود بر کوه چون سنگ از فلاخن داشتم

8 برگ کاهی قسمت مور حریص من نشد از عزیزانی که من امید خرمن داشتم

9 سرو را آزادیم در پیچ و تاب رشک داشت گرچه طوق بندگی صائب به گردن داشتم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر