- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آهوان را در کمند آورد چشم پاک ما شد چو مجنون دیده ما حلقه فتراک ما
2 همت آه رسای ما بلند افتاده است از زبردستی به ساق عرش پیچد تاک ما
3 چون صدف از سینه صافی قطره را گوهر کنیم وقت تخمی خوش که افتد در زمین پاک ما
4 بر زمین هر چند نقش از خاکساری بسته ایم باکمال سرکشی گردون بود در خاک ما
5 ناتوانان را زبان شکوه می باشد خموش برنمی خیزد به آتش دود از خاشاک ما
6 چشم بی یوسف گشودن، از نظربازان خطاست ورنه بوی پیرهن باشد گریبان چاک ما
7 در ضمیر نقطه ما صد سواد اعظم است چشم کوته بین مردم چون کند ادراک ما؟
8 شمع می لرزد چو برگ بید با آن سرکشی چون به محفل رو نهد پروانه بی باک ما
9 خاک دامنگیر، بند دست و پای رهروست نیست ممکن غم برآید از دل غمناک ما
10 شبنم ما گر چه صائب در نمی آید به چشم تازه دارد گلستان را دیده نمناک ما