-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیی که جیب و کنار از شکر کند خالی به ناله صد دل خونین جگر کند خالی
2 فغان که نیست درین بحر آنقدر وسعت که چون صدف دل خود را گهر کند خالی
3 به روز معرکه از تیغ رو نگرداند کسی که قالب خود چون سپر کند خالی
4 نه در محبت دنیاست چشم من گریان که جای گوهر عبرت نظر کند خالی
5 دهد ز سیل فنا پشت خویش بر دیوار کسی که خانه ز خود پیشتر کند خالی
6 ملول نیست دل عارف از گذشتن عمر که دل ز ناله جرس در سفر کند خالی
7 زبان سبک نکند دل ز شکوه عاشق را چو شمع دل به گرستن مگر کند خالی
8 کشد چگونه به سر شیشه را تنک ظرفی که یک پیاله به خون جگر کند خالی
9 ز وصل بحر گرانمایه پر گهر گردد ز فکر پوچ حبابی که سر کند خالی
10 فغان که نیست درین باغ نغمه پردازی که غنچه کیسه خود را ز زر کند خالی
11 مرو ز حلقه ذکر خدا برون زنهار که دل چو سبحه ز صد رهگذر کند خالی
12 به غیر آه مرا نیست همدمی صائب که غنچه دل به نسیم سحر کند خالی