- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خلق خوش در نوبهار عافیت دارد مرا خاکساری در حصار عافیت دارد مرا
2 تا چه بدمستی ز من سرزد که دور روزگار در کشاکش از خمار عافیت دارد مرا
3 آسمان گر از خزان درد پامالم کند به که سرسبز از بهار عافیت دارد مرا
4 تا سبو بر دوش دارم از خمار آسوده ام میکشی در زیر بار عافیت دارد مرا
5 صبح محشر شور در عالم فکند و همچنان آسمان امیدوار عافیت دارد مرا
6 شکر زنجیر جنون بر گردن من واجب است مدتی شد در حصار عافیت دارد مرا
7 اهل دردی نیست صائب زین همه دردی کشان تا به جامی شرمسار عافیت دارد مرا