کودکی کوزهای شکست از پروین اعتصامی قطعه 95
1. کودکی کوزهای شکست و گریست
که مرا پای خانه رفتن نیست
1. کودکی کوزهای شکست و گریست
که مرا پای خانه رفتن نیست
1. تاجری در کشور هندوستان
طوطئی زیبا خرید از دوستان
1. عاقلی، دیوانهای را داد پند
کز چه بر خود میپسندی این گزند
1. سحرگه، غنچهای در طرف گلزار
ز نخوت، بر گلی خندید بسیار
1. ببام قلعهای، باز شکاری
نمود از ماکیانی خواستگاری
1. زاغی بطرف باغ، بطاوس طعنه زد
کاین مرغ زشت روی، چه خودخواه و خودنماست
1. ز دامی دید گنجشگی همائی
همایون طالعی، فرخنده رائی
1. در آن سرای که زن نیست، انس و شفقت نیست
در آن وجود که دل مرده، مرده است روان
1. فتاد طائری از لانه و ز درد تپید
بزیر پر چو نگه کرد، دید پیکانی است
1. ز حیله، بر در موشی نشست گربه و گفت
که چند دشمنی از بهر حرص و آز کنیم
1. نخودی گفت لوبیائی را
کز چه من گردم این چنین، تو دراز