19 اثر از مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار پروین اعتصامی / دیوان اشعار پروین اعتصامی / مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار

مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی

1 گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری کآخر تو هم برون کن ازین آشیان سری

2 آفاق روشن است، چه خسبی به تیرگی روزی بپر، ببین چمن و جوئی و جری

3 در طرف بوستان، دهن خشک تازه کن گاهی ز آب سرد و گه از میوهٔ تری

4 بنگر من از خوشی چه نکو روی و فربهم ننگست چون تو مرغک مسکین لاغری

1 بلبلی شیفته میگفت به گل که جمال تو چراغ چمن است

2 گفت، امروز که زیبا و خوشم رخ من شاهد هر انجمن است

3 چونکه فردا شد و پژمرده شدم کیست آنکس که هواخواه من است

4 بتن، این پیرهن دلکش من چو گه شام بیائی، کفن است

1 بطعنه پیش سگی گفت گربه کای مسکین قبیلهٔ تو بسی تیره‌روز و ناشادند

2 میان کوی بخسبی و استخوان خائی بداختری چو تو را، کاشکی نمیزادند

3 برو به مطبخ شه یا بمخزن دهقان بشهر و قریه، بسی خانه‌ها که آبادند

4 کباب و مرغ و پنیر است و شیر، طعمهٔ من ز حیله‌ام همه کار آگهان بفریادند

1 بر سر راهی، گدائی تیره‌روز ناله‌ها میکرد با صد آه و سوز

2 کای خدا، بی خانه و بی روزیم ز آتش ادبار، خوش میسوزیم

3 شد پریشانی چو باد و من چو کاه پیش باد، از کاه آسایش مخواه

4 ساختم با آنکه عمری سوختم سوختم یک عمر و صبر آموختم

1 مرغی بباغ رفت و یکی میوه کند و خورد ناگه ز دست چرخ بپایش رسید سنگ

2 خونین به لانه آمد و سر زیر پر کشید غلتید چون کبوتر با باز کرده جنگ

3 بگریست مرغ خرد که برخیز و سرخ کن مانند بال خویش، مرا نیز بال و چنگ

4 نالید و گفت خون دلست این نه رنگ و زیب صیاد روزگار، بمن عرصه کرد تنگ

1 آن قصه شنیدید که در باغ، یکی روز از جور تبر، زار بنالید سپیدار

2 کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی از تیشهٔ هیزم شکن و ارهٔ نجار

3 این با که توان گفت که در عین بلندی دست قدرم کرد بناگاه نگونسار

4 گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس کاین موسم حاصل بود و نیست ترا بار

1 بالماس میزد چکش زرگری بهر لحظه میجست از آن اخگری

2 بنالید الماس کای تیره رای ز بیداد تو، چند نالم چو نای

3 بجز خوبی و پاکی و راستی چه کردم که آزار من خواستی

4 بگفتا مکن خاطر خویش تنگ ترازوی چرخت گران کرده سنگ

1 حکایت کرد سرهنگی به کسری که دشمن را ز پشت قلعه راندیم

2 فراریهای چابک را گرفتیم گرفتاران مسکین را رهاندیم

3 به خون کشتگان، شمشیر شستیم بر آتشهای کین، آبی فشاندیم

4 ز پای مادران کندیم خلخال سرشک از دیدهٔ طفلان چکاندیم

1 برد دزدی را سوی قاضی عسس خلق بسیاری روان از پیش و پس

2 گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود دزد گفت از مردم آزاری چه سود

3 گفت، بدکردار را بد کیفر است گفت، بدکار از منافق بهتر است

4 گفت، هان بر گوی شغل خویشتن گفت، هستم همچو قاضی راهزن

1 اینچنین خواندم که روزی روبهی پایبند تله گشت اندر رهی

2 حیلهٔ روباهیش از یاد رفت خانهٔ تزویر را بنیاد رفت

3 گر چه زائین سپهر آگاه بود هر چه بود، آن شیر و این روباه بود

4 تیره روزش کرد، چرخ نیل فام تا شود روشن که شاگردیست خام

آثار پروین اعتصامی

19 اثر از مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی