ز سری، موی سپیدی روئید از پروین اعتصامی قطعه 36
1. ز سری، موی سپیدی روئید
خندهها کرد بر او موی سیاه
1. ز سری، موی سپیدی روئید
خندهها کرد بر او موی سیاه
1. بدامان گلستانی شبانگاه
چنین میکرد بلبل راز با ماه
1. نهال تازه رسی گفت با درختی خشک
که از چه روی، ترا هیچ برگ و باری نیست
1. در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی
کای هرزهگرد بی سر و بی پا چه میکنی
1. لالهای با نرگس پژمرده گفت
بین که ما رخساره چون افروختیم
1. دختری خرد، بمهمانی رفت
در صف دخترکی چند، خزید
1. گفت تیری با کمان، روز نبرد
کاین ستمکاری تو کردی، کس نکرد
1. دختری خرد، شکایت سر کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد
1. گفت ماهیخوار با ماهی ز دور
که چه میخواهی ازین دریای شور
1. به درویشی، بزرگی جامهای داد
که این خلقان بنه، کز دوشت افتاد
1. کودکی در بر، قبائی سرخ داشت
روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت
1. نهان شد از گل زردی گلی سپید که ما
سپید جامه و از هر گنه مبرائیم