19 اثر از مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار پروین اعتصامی / دیوان اشعار پروین اعتصامی / مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار

مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی

1 ای گربه، ترا چه شد که ناگاه رفتی و نیامدی دگر بار

2 بس روز گذشت و هفته و ماه معلوم نشد که چون شد این کار

3 جای تو شبانگه و سحرگاه در دامن من تهیست بسیار

4 در راه تو کند آسمان چاه کار تو زمانه کرد دشوار

1 ای خوش اندر گنج دل زر معانی داشتن نیست گشتن، لیک عمر جاودانی داشتن

2 عقل را دیباچهٔ اوراق هستی ساختن علم را سرمایهٔ بازارگانی داشتن

3 کشتن اندر باغ جان هر لحظه‌ای رنگین گلی وندران فرخنده گلشن باغبانی داشتن

4 دل برای مهربانی پروراندن لاجرم جان بتن تنها برای جانفشانی داشتن

1 به نومیدی، سحرگه گفت امید که کس ناسازگاری چون تو نشنید

2 به هرسو دست شوقی بود بستی به هرجا خاطری دیدی شکستی

3 کشیدی بر در هر دل سپاهی ز سوزی، ناله‌ای، اشکی و آهی

4 زبونی هر چه هست و بود از تست بساط دیده اشک‌آلود از تست

1 کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز بجرئت کرد روزی بال و پر باز

2 پرید از شاخکی بر شاخساری گذشت از بامکی بر جو کناری

3 نمودش بسکه دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک

4 ز وحشت سست شد بر جای ناگاه ز رنج خستگی درماند در راه

1 بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم

2 از بهر شستن رخ پاکیزه‌ات ز گرد بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم

3 خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا رخساره‌ای نماند، ز گرما گداختم

4 ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من با خاک خوی کردم و با خار ساختم

1 بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت

2 مهر بلند، چهره ز خاور نمینمود ماه از حصار چرخ، سر باختر نداشت

3 آمد طبیب بر سر بیمار خویش، لیک فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت

4 دانی که نوشداروی سهراب کی رسید آنگه که او ز کالبدی بیشتر نداشت

1 ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن

2 نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن

3 سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن

4 اشک را چون لعل پروردن بخوناب جگر دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن

1 از ساحت پاک آشیانی مرغی بپرید سوی گلزار

2 در فکرت توشی و توانی افتاد بسی و جست بسیار

3 رفت از چمنی به بوستانی بر هر گل و میوه سود منقار

4 تا خفت ز خستگی زمانی یغماگر دهر گشت بیدار

1 به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر که هر که در صف باغ است صاحب هنریست

2 بنفشه مژدهٔ نوروز میدهد ما را شکوفه را ز خزان وز مهرگان خبریست

3 بجز رخ تو که زیب و فرش ز خون دل است بهر رخی که درین منظر است زیب و فریست

4 جواب داد که من نیز صاحب هنرم درین صحیفه ز من نیز نقشی و اثریست

1 وقت سحر، به آینه‌ای گفت شانه‌ای کاوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تند خوست

2 ما را زمانه رنجکش و تیره روز کرد خرم کسیکه همچو تواش طالعی نکوست

3 هرگز تو بار زحمت مردم نمیکشی ما شانه می‌کشیم بهر جا که تار موست

4 از تیرگی و پیچ و خم راههای ما در تاب و حلقه و سر هر زلف گفتگوست

آثار پروین اعتصامی

19 اثر از مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات، تمثیلات و مقطعات در دیوان اشعار پروین اعتصامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی