اینکه خاک سیهش بالین از پروین اعتصامی قطعه 166
1. اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
1. اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
1. ما نیز در دیار حقیقت، توانگریم
کالای ما چو وقت رسد، کارهای ماست
1. از غبار فکر باطل، پاک باید داشت دل
تا بداند دیو، کاین آئینه جای گرد نیست
1. گر شمع را ز شعله رهائی است آرزو
آتش چرا به خرمن پروانه میزند
1. بیرنج، زین پیاله کسی می نمیخورد
بیدود، زین تنور به کس نان نمیدهند
1. خیال آشنائی بر دلم نگذشته بود اول
نمیدانم چه دستی طرح کرد این آشنائی را
1. بکوش و دانشی آموز و پرتوی افکن
که فرصتی که ترا دادهاند، بی بدل است
1. دل پاکیزه، بکردار بد آلوده مکن
تیرگی خواستن، از نور گریزان شدن است
1. طائری کز آشیان، پرواز بهر آز کرد
کیفرش، فرجام بال و پر بخون آلودن است
1. با قضا، چیره زبان نتوان بود
که بدوزند، گرت صد دهن است
1. دور جهان، خونی خونخوارهاست
محکمهٔ نیک و بد کارهاست
1. خیال کژ به کار کژ گواهی است
سیاهی هر کجا باشد، سیاهی است