تا ترا شهوت و غضب از اوحدی مراغهای جام جم 82
1. تا ترا شهوت و غضب یارست
هر زمان توبهایت در کارست
1. تا ترا شهوت و غضب یارست
هر زمان توبهایت در کارست
1. دزد را پیش رخت راه مده
خرنهای خرس را کلاه مده
1. ساده ترکی ز ده به شهر آمد
پیش شیخی تمام بهر آمد
1. ذکر بیفکر علم بیعملست
دل بیعشق چشم پر سبلست
1. تا ندانی اله را ز نخست
این گواهی نیاید از تو درست
1. پر دلی باید از عوایق دور
تا درین خلوتش دهند حضور
1. طلبت چون درست باشد و راست
خود در اول قدم مراد تراست
1. مرشدی را ملامتی افتاد
در مریدان قیامتی افتاد
1. بیدرم باش، ارت سرد نیست
کاولین گام عاشقان اینست
1. قوت دل ز عقل و جان باشد
قوت تن ز آب و نان باشد
1. عز ناخفتن، ار تو هستی کس
نص یا «ایهاالمزمل» بس
1. خوبرویان چو رخ همی پوشند
عاشقان در طلب همی کوشند