ای دل زامل به مال از اوحدالدین کرمانی رباعی 73
1. ای دل زامل به مال مایل تا کی
در راه هوس ساخته منزل تا کی
...
1. ای دل زامل به مال مایل تا کی
در راه هوس ساخته منزل تا کی
...
1. ای کاش بدانمی که من کیستمی
در دایرهٔ وجود بر چیستمی
...
1. عمر تو بهار تازه را می ماند
روزی دو سه بر سر تو گل افشاند
...
1. سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش
وین روزی ریزهٔ پراکندهٔ خویش
...
1. دل سوختگان از تو سگالند مکن
یا از تو به حضرتش بنالند مکن
...
1. چشم فلک از ظلم تو بگریست مکن
آخر به دور روزه عمرت این چیست مکن
...
1. در هر دلکی از تو نهیبی است مکن
افراز ملوک را نشیبی است مکن
...
1. جانا سخنان خصم در گوش مکن
پند من مستمند بنیوش مکن
...
1. یک قطره زآب دیدهٔ مظلومی
یک آه زسوز سینهٔ محرومی
...
1. تا چند ازین خلق خدا آزردن
زین عالم فانی چه توانی بردن
...
1. امروز که در جوی حیات آبی هست
در نیکی کوش تا توانی پیوست
...
1. ظالم چو کباب از دل درویش خورد
چون در نگری زپهلوی خویش خورد
...