عشق از چه سبب بی از اوحدالدین کرمانی رباعی 109
1. عشق از چه سبب بی خبران را باشد
کاری است که صاحب نظران را باشد
1. عشق از چه سبب بی خبران را باشد
کاری است که صاحب نظران را باشد
1. اندر ره عشق هر که دارد گذری
با خود نکند به هیچ وجهی نظری
1. در درد اگر تو از دوا محرومی
اندیشه بکن تا تو چرا محرومی
1. چون وسوسه ای تو را بگیرد دامن
آغاز کنی کینه و جنگی با من
1. هر صاحب دل که او نه صاحب نظر است
در خورد عقوبت است و بس بر خطر است
1. در تو که بدیدهٔ صفا می نگریم
نی از پی شهوت و هوا می نگریم
1. چون آتش شهوت آبرویت را برد
در معرض هر بزرگیی ماندی خرد