زنهار حدیث عشق از اوحدالدین کرمانی رباعی 133
1. زنهار حدیث عشق در گوش مکن
با یار دگر دست در آغوش مکن
...
1. زنهار حدیث عشق در گوش مکن
با یار دگر دست در آغوش مکن
...
1. عشق آن صفتی نیست که بتوان گفتن
واین دُر به هر الماس نشاید سفتن
...
1. گر زانک شراب عشق خواهی خوردن
سر در سر کار عشق باید کردن
...
1. هرچه آن نبود راست نباید گفتن
تا راست حدیث خود بباید گفتن
...
1. در دهر کسی نداده از عشق نشان
کاین عشق صفایی است به جان گشته نهان
...
1. ای عشق تو مایهٔ جنون دل من
حسن رخ تو ریخته خون دل من
...
1. بگریختم از عشق تو ای سیمین تن
باشد که زغم باز رهم مسکین من
...
1. ای دل اگرت هنوز می باید ازو
باید که کشید هرچه می زاید ازو
...
1. اندر ره عشق اگر شوی صادق تو
بی درد سر نطق شوی ناطق تو
...
1. ای دیدهٔ من فدای خاک در تو
گر فرمایی به دیده آیم بر تو
...
1. از شربت عشق تست دل مست شده
در پای هوای تست جان پست شده
...
1. ای دل برو از عقیلهٔ عقل برَه
تسلیم شو وز حیلهٔ عقل برَه
...