با دشمن و با دوست از اوحدالدین کرمانی رباعی 289
1. با دشمن و با دوست نه صلح است و نه حرب
گاهم زند این طعنه گه آن دیگر ضرب
...
1. با دشمن و با دوست نه صلح است و نه حرب
گاهم زند این طعنه گه آن دیگر ضرب
...
1. چون گوی دلم نزد تو دلجوی افتاد
در چاه زنخدان تو بدخوی افتاد
...
1. ای من زتو در هر دهنی، نیک است این
افسانهٔ هر مرد و زنی، نیک است این
...
1. با گل گفتم قدر عزیزان داری
چون خار چرا زیر قدمها داری
...
1. با من بت من هیچ نکو عهد نشد
زو حاجت من روا به صد جهد نشد
...