عمر از پی افزودن از اوحدالدین کرمانی رباعی 85
1. عمر از پی افزودن زر کاسته گیر
گنجی به هزار حیله آراسته گیر
1. عمر از پی افزودن زر کاسته گیر
گنجی به هزار حیله آراسته گیر
1. در بندگی ات دیو و پری صف زده گیر
وندر دل تو هر آنچ رفت آمده گیر
1. علم عُلوی و سُفلی آموخته گیر
واموال جهان جمله تو اندوخته گیر
1. در مملکت جهان فریدون شده گیر
وز گنج و زر و خواسته قارون شده گیر
1. زین گلبن عمر تازه گلها چده گیر
وین روز گذشته گیر و شب آمده گیر
1. کارت همه در جهان بسامان شده گیر
بر کام هوای خویش سلطان شده گیر
1. ایوان سرای خویش برداشته گیر
وآن سقف بر آسمان برافراشته گیر
1. ای دل همه کار تو به بالا شده گیر
اسباب تو یک هفته مهیّا شده گیر
1. با صولت جمشید و فریدون شده گیر
با ثروت و با مال چو قارون شده گیر
1. از آتش حرص و آز تا چند نفیر
ای آب ز روی رفته پندی بپذیر
1. جهدی بکن ار پند پذیری دو سه روز
تا پیشتر از مرگ بمیری دو سه روز
1. در دایرهٔ نقطهٔ پرگار جهان
کس نیست که هست آگه از کار جهان