ساقی به صبوحی از اوحدالدین کرمانی رباعی 205
1. ساقی به صبوحی می ناب اندر ده
مستان شبانه را شراب اندر ده
...
1. ساقی به صبوحی می ناب اندر ده
مستان شبانه را شراب اندر ده
...
1. دانم که زنیستی تو هستم کردی
پس از بد و نیک هر چه هستم کردی
...
1. مستم دارد زباده ساقی پیوست
مستی که بود جام می اش دور از دست
...
1. مستی زمی عشق و نه مستی زمی است
وآن کس که زمی مست بود مست کی است
...
1. هر کاو نشود مست تو او مغبون است
واین حالت مستی زصفت بیرون است
...
1. قم فاسقنی قهوةً کان عاصرها
قبل الزّمان و کانت ثانی القدم
...
1. در صفّهٔ شاه دست یازی نبود
واندازهٔ کوتاه و درازی نبود
...
1. یک دست به مصحفیم و یک دست به جام
گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام
...
1. در راه خدا نکتهٔ طامات چه سود
اقرار زبان با دل برلات چه سود
...
1. آنها که به تقلید عبارات کنند
واندر طلب خدا ریاضات کنند
...
1. قلّاش و قلندری و عاشق بودن
می خواره و بت پرست و فاسق بودن
...
1. درویشانیم و نیز دلریشانیم
آواره زخان و مان وز خویشانیم
...