یا رب تو حلاوتی از اوحدالدین کرمانی رباعی 85
1. یا رب تو حلاوتی به جانم برسان
وز هجر زمانه با وصالم برسان
1. یا رب تو حلاوتی به جانم برسان
وز هجر زمانه با وصالم برسان
1. ای لطف تو زهر نیستی را تریاک
وای قهر تو از نیستی ما بی باک
1. یا دم بی غم مرا تو بی غم گردان
مقصود من خسته میسّر گردان
1. ای در عالم عیان تر از هر چه عیان
در بی چونی نهان تر از هر چه نهان
1. بردارد اگر بر درش افکنده شویم
آزاد کند زصدق اگر بنده شویم
1. زین گونه که حال ماست ای بار خدای
گر دست نگیری تو در آییم از پای
1. ای آنک تو را همه صفت احسان است
با عفو تو طاعت و گنه یکسان است
1. ای مایهٔ رهبری و گمراهی تو
سهل است مرا طاعت اگر خواهی تو
1. گه خسته دل و سوخته خرمن باشم
گه بسته دم و گشاده دامن باشم
1. ای آنک برِ تو قدر دارد آهی
درویشی را فضل نهی بر شاهی
1. دل پرتو لطف تست رایش بفزای
در مقعد صدق خویش جایش بنمای
1. ای آنک به دوست جان دشمن بخشی
مسکینان را هزار مسکن بخشی