1 چندانک نگاه می کنم از چپ و راست می ترسم از آن دمی که آن دم نه سزاست
2 قول من و فعل من همه عین خطاست یا رب تو بده که من نمی دانم خواست
1 بی باد تو آب و گل ما هیچ بود بی عشق تو جان و دل ما هیچ بود
2 از ذکر تو یک نفس اگر وامانیم در هر دو جهان حاصل ما هیچ بود
1 ای خدمت تو سعادت و پیروزی مولای تو بودن سبب بهروزی
2 از خدمت تو دست ندارم که زتو هم عمر فزون می شود و هم روزی
1 هر جا[ن] که شنیده است ندای دردت بر دوش دل افکند ردای دردت
2 با درد تو دل کیست که درمان طلبد صد جان عزیزان به فدای دردت
1 آنها که درین جهان زغوغا برهند از خرسندی و از مدارا برهند
2 یا رب تو بدانچ هست خرسندی ده تا ما برهیم و خلق از ما برهند
1 توفیق کسی را که موافق باشد حالش همه با عشق مطابق باشد
2 یا رب تو مرا اگر نیم لایق عشق در کار کسی کن تو که عاشق باشد
1 چون معترفم بدانچ سرمستی هست در حضرتت افلاس و تهیدستی هست
2 من آنِ توَم، تو را چه باشد؟ هیچی تو آن منی مرا همه هستی هست
1 بر جان منت دسترسی نیست که نیست واندر دلم از تو هوسی نیست که نیست
2 تنها نه منم چنین که در جمله جهان زین سان که منم از تو کسی نیست که نیست
1 بیچاره دل شکسته چون بستهٔ تست بی مرهم وصل هر زمان خستهٔ تست
2 چون می گسلی از آنک پیوستهٔ تست گر بستهٔ تست دل نه بشکستهٔ تست
1 کس نیست که چون من زتو دل تافته نیست سررشتهٔ وصل تو کسی بافته نیست
2 لطف تو مگر دست بگیرد، ورنه راه تو به پای چون منی یافته نیست