ای خدمت تو سعادت از اوحدالدین کرمانی رباعی 73
1. ای خدمت تو سعادت و پیروزی
مولای تو بودن سبب بهروزی
...
1. ای خدمت تو سعادت و پیروزی
مولای تو بودن سبب بهروزی
...
1. هر جا[ن] که شنیده است ندای دردت
بر دوش دل افکند ردای دردت
...
1. آنها که درین جهان زغوغا برهند
از خرسندی و از مدارا برهند
...
1. توفیق کسی را که موافق باشد
حالش همه با عشق مطابق باشد
...
1. چون معترفم بدانچ سرمستی هست
در حضرتت افلاس و تهیدستی هست
...
1. بر جان منت دسترسی نیست که نیست
واندر دلم از تو هوسی نیست که نیست
...
1. بیچاره دل شکسته چون بستهٔ تست
بی مرهم وصل هر زمان خستهٔ تست
...
1. کس نیست که چون من زتو دل تافته نیست
سررشتهٔ وصل تو کسی بافته نیست
...
1. تا خاک تو کحل دیدهٔ ما گردد
در دیدهٔ ما سرّ تو پیدا گردد
...
1. بر من در رحمت که گشاید جز تو
شادیّ دل من که فزاید جز تو
...
1. در دیدهٔ دیده ام تویی بینایی
در لفظ و عبارتم تویی مبنایی
...
1. من خواجهٔ عالمم تو معبود منی
مقصود جهانم و تو مقصود منی
...