1 یا رب تو مرا عاشق صادق گردان با عشق توَم دمی موافق گردان
2 من خود دانم که عشق کاری است بزرگ من لایق آن نیم تو لایق گردان
1 یا رب تو مرا بُوی دلی روزی کن در کوی دلم تو منزلی روزی کن
2 عمرم بگذشت و حاصلی نیست مرا ای حاصل جمله حاصلی روزی کن
1 یا رب زبد و نیک جهانم بستان دست هوس از دامن جانم بستان
2 آباد کن این دل خرابم به کرم وز هر چه نه آن تست زانم بستان
1 یا رب تو به فضل خویش موزونم کن وز دست فضول خویش بیرونم کن
2 لطف تو به هیچ بخششی کم نشود چون بیم کمیت نیست افزونم کن
1 یا رب ز سرشک رخ زر و سیمم ده یعنی قدم رضا و تسلیمم ده
2 در مکتب اخلاص و ره صدق و صفا حرفی دو زصبر و شکر تعلیمم ده
1 یا رب من اگر چه عاصی و گمراهم وز بدکاری فتاده در افواهم
2 اومید به رحمت تو می دارم از آنک گویندهٔ لا اله الا اللهم
1 یا رب تو مرا زخواب بیداری ده وز مستی غفلتم تو هشیاری ده
2 دریافتن آنچ مرا به بودَه است من عاجزم ای خدا توَم یاری ده
1 یا رب ما را زخود هراسان گردان بر ما ره رسم طلب آسان گردان
2 مردیم زعیب خویش ما را به کرم از جملهٔ خویشتن شناسان گردان
1 یا رب تو مرا به ژنده ارزانی دار غم را به من فکنده ارزانی دار
2 تاج و کمر و تخت به سلطان دادی درویشی را به بنده ارزانی دار
1 یا رب تو نگه دار دلم را از غیر تا ماند جان من مدام اندر سیر
2 بینایی ده به حضرت خویش مرا خواهی تو به کعبه دار و خواهی در دیر